فضا تا انتخابات ١۴٠٠ «تغییرِ مثبت» می کند
فضا تا انتخابات ١۴٠٠ «تغییرِ مثبت» می کند
برای بررسی شرایط و موقعیت اصلاح‌طلبان در جامعه، نارضایتی مردم و حضور یا عدم حضورشان در انتخابات و چگونگی نحوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰«آرمان ملی» با سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به گفت و گو پرداخته است
  • نارضایتی‌های موجود در جامعه از شرایط اقتصادی و معیشتی از یکسو و تاثیر کرونا بر تمامی شئون جامعه و تحریم‌های فلج‌کننده و ناجوانمردانه باعث شده تا مردم نسبت به آینده پیش رو با دیدگاهی امیدوارانه نگاه نکنند، چراکه روندهای موجود نشان دهنده آن است که با وضع موجود شرایط تغییری نخواهد کرد، اما جامعه همچنان درصدد آینده‌ای است که در آن شرایط موجود به وضع مطلوب تغییر کند. این در حالی است که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کمتر از شش ماه دیگر در پیش است و جریان‌های سیاسی از هم اکنون خود را برای حضوری موثر برای موفقیت در انتخابات و حضور ۴ ساله در پاستور آماده می‌کنند. با این حال مردم چندان رغبتی به حضور در انتخابات از خود نشان نمی‌دهند و حضور و یا عدم حضور را یکسان قلمداد می‌کنند. چرا که فکر می‌کنند مسیر تغییر روندها دیگر از محل صندوق‌های رای پیگیری نمی‌شود.

    از این رو جریانات سیاسی به خصوص اصلاح‌طلبان ماه‌‌ها است که درصدد برنامه‌ریزی برای حضور در انتخابات و مهم‌تر از آن ترغیب مردم برای حضور گسترده هستند، اما اینکه آنها چگونه می‌خواهند پاسخگوی نارضایتی‌های مردم منبعث از عملکردهای دولت و… باشند خود مساله‌ای است که به تامل و تفکر نیاز دارد. آنچه مهم است زمان برای اصلاح‌طلبان تنگ است. برای بررسی شرایط و موقعیت اصلاح‌طلبان در جامعه، نارضایتی مردم و حضور یا عدم حضورشان در انتخابات و چگونگی نحوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰«آرمان ملی» با سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.

    بسیــار مطرح می‌شود که با توجه به شرایط فعلی جامعه، نارضایتی‌های موجود و ریزش محسوس سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان آنها شانسی در انتخابات پیش رو ندارند و باید یک دوره در حاشیه قدرت به سر ببرند؛ ارزیابی شما از این برداشت و شرایط فعلی اصلاح‌طلبان چگونه است؟

    جریان اصلاح‌طلب سخنگوی اکثریت جامعه ایران است چرا باید انتخابات را کنار بگذارد. اصلاح‌طلبان از دو سو تحت فشار قرار دارند؛ هم از سوی اقتدارگرایان داخلی و هم از سمت براندازان خارجی که با استفاده از رسانه‌های تحت پوشش خود اینگونه القا می‌کنند که مردم از اصلاح‌طلبان رویگردان شدند و تلقی دو سمت نیز این است که این رویگردانی که برای خود فرض کردند به معنی جلب پایگاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان به سمت جریان آنهاست. لذا هم براندازان و هم جریان داخلی مقابل اصلاح‌طلبان اینگونه فکر می‌کنند که ریزش سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان در سبد آنها جای گرفته است. در صورتی که اولا اصل قضیه محل تردید است که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان ریزش داشته باشد، چراکه هیچ سنجش جدی صورت نگرفته و شما هیچ اتفاق قابل ارزیابی را نمی‌بینید. بالاخره نارضایتی در تمام سطوح وجود دارد و از یک جریان، شخص یا جبهه اصولگرا و اصلاح‌طلب و… نیست. به دلیل مشکلاتی که کشور با آن دست به گریبان است این نارضایتی در همه جا وجود دارد و عوامل آن چندگانه است و ربطی به جریانات خاص سیاسی ندارد. حال چه کسی گفته که این نارضایتی به معنای رویگردانی مردم از نگرش اصلاح‌طلبان است وقتی که هیچ جا سنجش نشده است. آخرین انتخاباتی هم که برگزار شد در اسفند ۹۸ اصلاح‌طلبان در کنار مردم ایستادند وآنجایی که انتخابات را رقابتی نمی‌دانستند در انتخابات شرکت منسجمی نداشتند و تبعا هم کاندیدایی معرفی نکردند که مشخص شود آن کاندیدا رای دارد یا خیر. به نظر من اینها چندان قابل اتکا نیست؛ ضمن اینکه فضا تا انتخابات ۱۴۰۰ نیز تغییرات جدی و اساسی خواهد کرد. اگر امکان رقابت در انتخابات فراهم شود موقعیت خوبی خواهد بود که وزن کشی روشن شود. من فکر می‌کنم در یک انتخابات حداکثری و رقابتی که اصلاح‌طلبان بتوانند کاندیداهای خود را داشته باشند وزن و پایگاه رای اصلاح‌طلبان کاملا مشخص خواهد شد. ارزیابی خودم این است که اصلاح‌طلبان کماکان توان و قدرت بسیج اجتماعی را به نفع تفکر خود دارند.

    عـــده‌ای بر این باورند که چون اصلاح‌طلبان می‌دانستند کــه با توجه به شرایط جامعه و نارضایتی‌ها در انتخابات مجلس رای نمی‌آورند شرکت نکردند و مؤید این گفته نیز شکست برخی احزاب مثل کارگزاران در انتخابات است؛ چه میزان با این گزاره موافقید؟

    به نظر من این ادعا قابل آزمون نیست. کارگزاران نیز به رغم تصمیم جمعی اصلاح‌طلبان خطای استراتژیک انجام داد و با فهرستی که اکنون از خودشان هم بپرسید چه کسانی بودند به یاد نمی‌آورند در انتخابات شرکت کردند. کارگزاران به عنوان یک حزب سیاسی ترجیح داده که مثلا رفتاری خلاف مشی اصلاح‌طلبانه انجام دهد که خود می‌داند و خود پاسخگوی رفتار و نتیجه‌ای که گرفته بوده است. اما تشخیص شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان همان بود که در تهران ۸۰ درصد پای صندوق رای حضور نیافتند. پس چطور می‌توانید بگویید که اصلاح‌طلبان رای نیاوردند؟ اصلاح‌طلبان وقتی حضور نداشتند چگونه باید رای می‌آ‌وردند؟ اصلاح‌طلبانی که نه ستاد زدند، نه تبلیغات کردند و نه به تشویق و تهییج پرداختند، چگونه می‌گوئید که رای نیاوردند؟ اینها القائات جناح رقیب است و رقابت سیاسی در این حرف‌ها نهفته است که نوعی عملیات روانی علیه اصلاح‌طلبان است. ما که نباید اسیر این تبلیغات شویم.

    از آنجایی که امروز با نارضایتی‌هایی به ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی جامعه روبه‌رو هستیم که بخشی از آن به عملکرد دولت برمی‌گردد و اصلاح‌طلبان نیز به عنوان جریان حامی از این نارضایتی بی‌بهره نیستند؛ اساسا این وضعیت چه میزان بر سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان تاثیر‌گذار خواهد بود؟

    جریان اصلاح‌طلب از ابتدای سال ۹۲ که از یک شخصیت وابسته به جریان راست و اصولگرای میانه به نام آقای روحانی حمایت کرد همواره این شعار را داشت که رابطه ما با دولت اتحاد و انتقاد است و در مهم‌ترین بزنگاه‌هایی که دولت تصمیمات نامتوازن اتخاذ می‌کرد اصلاح‌طلبان در سمت مردم ایستاده‌اند. در سال‌های ۹۶ و ۹۸ و جاهایی که به هر حال پیک نارضایتی‌ها بوده مواضع اصلاح‌طلبان و بیانیه‌های اصلاح‌طلبان روشن است که در کدام سمت ایستاده‌اند. از طرفی چه کسی گفته که وضعیت کشور لزوما متاثر از عملکرد دولت است؟ مجلسی که رئیسش آقای‌لاریجانی بوده و اکثریت آن حتی در مجلس دهم با جناح اصولگرا هماهنگ بوده و اصلاح‌طلبان یک سوم آن را داشتند و مجلس یازدهم نیز که صد در صد اصولگرا است یا دولت سایه در بروز شرایط فعلی نقشی نداشتند و فقط دولت مقصر همه چیز است؟ اتفاقا به نظر من کمترین نقش را در بروز شرایط کنونی دولت داشته و در آنجایی هم که دولت خطا رفته عامل اصلی خطا خارج از اختیار او بوده است. منتها دیوار دولت کوتاه است. لذا اتفاقاتی که رخ داده و موجبات نارضایتی را فراهم آورده است باید مورد به مورد بررسی شود. مثلا در ماجرای ۹۶ موسسات مالی و اعتباری که باعث نارضایتی شدند و اتفاقا دولت آن اعتراضات را پوشش داد و حقوق مالباختگان را از خزانه پرداخت کرد. به رغم اینکه ما معتقدیم کار دولت دقیق نبود. اما وقتی مخالفان دولت در مشهد شروع به اعتراض و راهپیمایی کرده و به دولت فشار آوردند تا این اعتراضات از دستشان خارج شد و اعتراضات سال ۹۶ شکل گرفت از روی انصاف نبود که این مساله را صرفا به حساب دولت بگذاریم. در سال ۹۸ نیز تصمیمی که راجع به بنزین گرفته شد مردم متوجه بودند که این تصمیم‌گیری در قوای ۳ گانه انجام شد و باز هم در ۹۸ شاهدیم که شروع و خط دادن برای شروع اعتراضات از ناحیه چه کانال‌هایی بود و چه جریاناتی این موج را به راه انداختند برای اینکه دولت را در آن تصمیم‌گیری تضعیف کنند. منتها زمانی که مقام معظم رهبری در حمایت از تصمیم گرفته شده از سوی دولت بر آمدند آنها نیز میدان را خالی و صحنه را ترک کردند تا مردم بمانند. حال مقصر این مساله دولت نیست بلکه جریانات سیاسی پشت پرده‌ای هستند که برای فشار به دولت از این مسائل برای افزایش نارضایتی مردم از دولت استفاده می‌کنند. لذا این مسائل باید تک به تک کالبد شکافی و مشخص شود که عوامل نارضایتی از دولت از کجا نشات می‌گیرد. از این رو نباید همینطور کیلویی گفت که مردم صرفا از دولت ناراضی هستند. مردم از روندهای موجود رضایت ندارند که دولت نیز جزئی از آن است. به راهروهای دادگستری بروید تا ببینید مردم چقدر رضایت دارند؟ مردم از شهرداری راضی‌اند؟پس این نارضایتی فقط از دولت نیست و امری عمومی است. من معتقدم که این نارضایتی عام است و مردم از وضعیت موجود رضایت کافی ندارند و دنبال مقصر هم نمی‌گردند. چرا که برای مردم روشن است که تقصیرها صرفا متوجه پنج یا شش سال اخیر نیست. یک روند انباشت چندین ساله است. نه اینکه بگوئیم در این ۴ سال اخیر اینگونه شده است. بالاخره ما به لحاظ داخلی و خارجی در شرایطی بودیم که نهایتا فشارها به مردم وارد شده است.

    بنا به گفته شما مردم از اصلاح‌طلبان رویگردان نشده‌اند؛ با این حساب مردم عملکرد فراکسیون امید در مجلس، شورای شهر تهران و حتی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را در نظر نمی‌گیرند و باز هم در ۱۴۰۰ در حمایت از اصلاح‌طلبان در پای صندوق‌های رای حاضر خواهند شد؟

    به هر حال مردم همه چیز را در نظر می‌گیرند و در تصمیم نهایی جریانات سیاسی باید کارنامه ارائه بدهند و همه از عملکرد خودشان دفاع کنند. اگر انتخابات صد درصد رقابتی باشد در موعد انتخابات همه موضوعات باز می‌شود و مردم می‌توانند انتخاب کنند. ولی اگر انتخابات حداقلی شود بر روی همه این حرف‌ها خاک پاشیده می‌شود و کسی پاسخگو هم نخواهد بود.

    چندی است که بحث سازوکار اصلاح‌طلبان برای انتخابات پیش رو مطرح می‌شود؛ از دیدگاه شما با توجه به موفقیت شورای عالی در ادوار گذشته بهتر نیست اصلاح‌طلبان با همین سازوکار در ۱۴۰۰ حاضر شوند؟

    مساله سازوکار اصلاح‌طلبان برای انتخابات سال ۱۴۰۰ جزء بحث‌های درون گروهی است و همچنان اصلاح‌طلبان بر روی آن فکر می‌کنند. البته تبعا شورای عالی سیاستگذاری نیز در هر مقطع انتخاباتی که به عنوان سازوکار محوری اصلاح‌طلبان وارد شده منشأ خیر و برکت بوده و به نظر من در این دوره نیز همین اتفاق می‌افتد و بالاخره اصلاح‌طلبان گروه‌های پرسابقه و با سابقه تشکیلاتی و کار سازمانی هستند و می‌توانند در این زمینه به یک خرد جمعی برسند و همانطور که در ادوار گذشته عملکرد موفقی داشتند در این دوره نیز یک تصمیم جمعی خوب بگیرند.

    عده‌ای مطرح می‌کـــنند که با پیروزی بایدن در انتخابات آمریـــکا شــانس جــریان اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرایان برای موفقیت در انتخابات پیش رو بیش از گذشته شده است؛ اساسا این تفسیر را چه میزان درست می‌دانید و ارتباطی میان این موضوعات مشاهده می‌شود؟

    من معتقدم اینها به هم ربطی ندارد و انتخابات ایران خیلی دخلی به انتخابات آمریکا ندارد. مردم ایران بر اساس شاخص‌های داخلی تصمیم می‌گیرند و نتیجه انتخابات سایر کشورها خیلی در تصمیم‌گیری مردم موثر نیست. مهم این است که برنامه اعلامی دولت روحانی در مورد برداشته شدن تحریم‌ها با ترامپ به بن‌بست رسیده بود. برداشتن تحریم‌ها که همواره مانع بزرگی برای پیوستن ایران به چرخه اقتصاد جهانی بوده برنامه اعلامی آقای روحانی بوده است. در ۲ سال و نیم گذشته از اردیبهشت ۹۷ به این سمت با خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریم‌های گسترده، فلج کننده و فشار حداکثری که ترامپ در اقتصاد ایران روا داشت و یک جنگ اقتصادی تمام عیار علیه ایران به راه انداخته بود که به هر حال این فشار بر گرده مردم وارد شد و دولت هم تا سر حد توان در برابر این فشارهای حداکثری مقاومت کرد. مردم هم همراه دولت متحمل این فشارها شدند. حال با تغییر وضعیت در هیأت حاکمه آمریکا این فرصت پیش آمده که شاید دوباره شرایط برای تحرکات بین‌المللی هرچه بهتر ایران فراهم شود و با بازگشت بایدن به برجام دوباره این توافق محور و معیار عمل قرار بگیرد و تحریم‌هایی که وضع شده و اقدام شده کاهش پیدا کند و مسیر برای رفع تحریم‌ها در آینده باز شود. این مساله اگر اتفاق بیفتد حتما گشایش‌هایی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. ولی اینکه مردم در نهایت چه تصمیمی می‌گیرند باید به عملکرد جناح‌های سیاسی در همه زمینه‌ها نگاه کرد. تصمیم به ادامه برجام یا امر دیگر تصمیم نظام است و در اراده آقای روحانی و… نیست. یعنی همه جناح‌ها و نهادها از مجلس، شورای عالی امنیت و ملی و دولت همه باید در این مسیر هم نظر و همراه اقدام کنند تا بتوان نتیجه گرفت چون مردم هم به این موضوع نگاه می‌کنند. اصلاح‌طلبان نیز باید برنامه خود را برای آینده کشور ارائه کنند و بگویند می‌توانند در آینده چه فرصت‌هایی را برای جامعه و مردم وعده داده و محقق کنند. آن زمان مردم تصمیم خواهند گرفت که به کدام یک از جریانات رای دهند.

    فکر می‌کــنید اگر در انتخابات ۱۴۰۰ نیز شرایط انتخابات ۹۶ فراهم باشد اصلاح‌طلبان باز هم از چهره‌ میانه‌رویی مثل روحانی حمایت خواهند کرد یا به سمت کاندیدای جریانی خود خواهند رفت؟

    اگر در سال‌های ۹۲ و ۹۶ کاندیدای اصلاح‌طلبی بود که بر اساس مصالح ملی و آنچه که به صلاح و فلاح ملت است جریان اصلاح‌طلب تصمیم می‌گرفت. ما در سال ۹۲ دکتر عارف را داشتیم که از وی خواسته شده انتخابات را به نفع آقای روحانی ترک کنند. در سال ۹۶ نیز آقای جهانگیری کاندیدای اصلاح‌طلبان بود که تا روز آخر هم در کنار آقای روحانی ماند اما در نهایت خود وی و اصلاح‌طلبان از آقای روحانی حمایت کردند چون صلاح کشور را در تداوم آقای روحانی می‌دانستند. ما اعلام کردیم که تا ۱۴۰۰ با دولت هستیم؛ ما که عهدشکنی نمی‌‌کنیم هر چند که از آن طرف عهدشکنی باشد اما اصلاح‌طلبان عهدشکنی نخواهند کرد. هر چند که انتقاداتی داشته باشند و کم مهری‌هایی هم متوجه آنها شده باشد اما این حمایت اصولی بوده است. در سال ۱۴۰۰ نیز مصالح و منافع ملی اولویت دارد و مردم هم این را خوب می‌فهمند. اصلاح‌طلبان هم چون خود را در کنار مردم می‌دانند بر اساس مصالح و منافع ملی و تشخیص خرد جمعی که دارند عمل خواهند کرد.

    پس این احتمال وجود دارد که اصلاح‌طلبان به سمت ائتلاف بروند؟

    احتمالش وجود دارد و اصلاح‌طلبان بر اساس منافع ملی عمل می‌کنند. اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند آنچه که خواست اکثریت مردم است را کشف و متجلی کنند. در ۹۲ و ۹۶ ائتلاف همه میانه‌روها علیه تندروها بوده حال اینکه تا ۱۴۰۰ چه خواهد بود این زمان شش ماه تا زمان تصمیم‌گیری مانده است. من امیدوارم که در سال ۱۴۰۰ میانه‌روهای ایران به پیروزی برسند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    • منبع خبر : آرمان ملی